زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها در بازگشت به کربلا
شاعر : محمدحسین رحیمیان
نوع شعر : مدح و مرثیه
وزن شعر : فاعلاتن مفاعلن فعلن
قالب شعر : ترکیب بند
آمـده سـرشـکـسـتـه مـحـنـت آمـده اشک ریـز بُـت شکـنت
الـســلام ای مـرمــلٌ بـدمــاء چه خبر از هـزار زخـم تنت
از دو تا لالههای من چه خبر چه خبـر از سپـاه بـیکـفـنت
حال شش ماهه حرم خوب است؟ چه خبر از دو حیدر حسنت؟
خیز و بنگر به حال و اوضاع اولـیـن کـاروان سیـنـه زنـت
عـلـم مـا شـکـسـتـه گـهـواره پرچـم ماست کهـنه پیـرهـنت
جمع ما روضه خوان نمیخواهد نـوحۀ ماست نـام دل شکـنت
تن هشتـاد و چـند عـزادارت وضع بهـتـر نـدارد از بـدنت
خیز و بنگر به موسفـیـدانت
بر سـپـاه کـبـود و گـریـانـت
یـاس بودم که پرپـرت شدهام قـد کـمـانی حـنجـرت شـدهام
قـتلگـاهـت عجب حرایی شد وحـی آمـد پـیـمـبـرت شـدهام
اقراء اقراء رسید و حس کردم آخـرین تیـر لـشکـرت شدهام
پیکر و موی من سیاه و سفید چه قدر شکل مـادرت شدهام
یار بیسر، سرت سلامت باد من عـزادار دخـتـرت شـدهام
چـشمهـایـم نـشد شبـی بـستـه بس که دلـواپس سرت شدهام
بانی اشک خون صبح و شب طالب خـون حـنجـرت شدهام
در مـیان مـحـلـههـای یـهـود حـیدر جـنگ خـیـبرت شدهام
آب رفــتــم کــمـان شـدم امـا
پس گرفتم سرت ز خو لیها
آسمان سر به زیر شد ای وای خواهر تو اسیـر شد ای وای
قـسـمت پـارههـای پـیکـر تو تکههای حصیر شد ای وای
نـگــران ربـاب هـســتـم مـن در اسارات چه پیر شد ای وای
رفت عباس و هر کس و ناکس سر طفل تو شیر شد ای وای
شـکـم خـالـی سـه سـالـه تــو لگدی خورد و سیر شد ای وای
حـوریت در خـرابـه ملـعـبـۀ عقدهها از غدیر شد ای وای
سهم طفـلان وحی خیرات و لـقـمههای پـنـیـر شد ای وای
اشک هـامان بسـاط تـفـریـح مردمانی حـقـیر شد ای وای
رفتی و شعله گشت یاور من
معـجـرم را ببـیـن بـرادر من
|